کد مطلب:152455 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:292

تفسیر و احیای اسلام و امر به معروف و نهی از منکر
از جمله آثار مهم سیاسی - اجتماعی قیام و نهضت حیاتبخش حسینی كه به جای مانده، آشكار ساختن اسلام صحیح و احیای امر به معروف و نهی از منكر بود تا بطلان اسلام انحرافی اموی كه پس از زمان رحلت نبی اكرم (ص) صورت گرفت، روشن شود.

خاندان بنی امیه در تبلیغات خود، خویش را از خاندان رسول خدا (ص) قلمداد كرده و اسلام را وارونه به مردم نشان داده بودند و ایشان را در امور دین به ادعای اینكه اولی الامر واجب الاطاعه هستند در حیرت و سرگردانی گذاشته بودند؛ اما امام حسین (ع) با قیام خود همه این توطئه ها را بهم ریخت و اسلام اموی و دین یزیدی را از اسلام ناب محمدی جدا ساخت، و با نماز خونین خود در ظهر عاشورا، نماز را اقامه كرده عملاً معنا نمود.

چنانكه در زیارت وارث می خوانیم: «اشهد انك قد اقمت الصلوة و اتیت الزكوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنكر».

بنابراین، نهضت و شهادت سیدالشهدا (ع) دو معنی داشت:

1- نفی آنچه به نام اسلام مطرح بود، 2- اثبات آنچه از اسلام فراموش گشته و انكار شده بود - مانند امر به معروف و نهی ازمنكر - و این هر دو با هم، یعنی «احیای اسلام محمدی».

پس از شهادت امام حسین (ع)، گروه مكتبی، به حركت توده ای مخالف تبدیل شد كه بدون استثنا همه مسلمین را در بر گرفت، زیرا مسلمانان به حقیقت اسلام و هدف تفكر مكتبی پی برده بودند، طرز تفكری كه از روز اول، شعار حكومتی غیر منحرف و صالح را فریاد می كرد. در آن زمان، تمام جهان اسلام دریافته بود كه سكوت امت بر انحراف رهبری، خطایی فاحش به شمار می آید. زیرا این سكوت به فاجعه كربلا منجر شد. و همین امر آغازی شد برای انقلابها و امر به معروف و نهی از منكر.

آری، كار انبیا و اولیای الهی در حقیقت امر به معروف و نهی از منكر و شناساندن معروف و منكر به مردم بوده است، و در این راستا، نه تنها به سخن بسنده نكردند كه از درگیری و تحمل سختیها و دشواریهای آن نیز نهراسیدند. در این بین رسول اكرم (ص) شناب بیشتری به آن دو امر داده و با تلاش و پیگیری اسلام را پیروز كرد.

اما بعد از رحلت پیغمبر (ص)، مردم از خط مستقیم محمدی منحرف شدند و نا اهلان را به خلافت پذیرفتند كه عامل مهم این مصیبت، جهل مردم و بی توجهی به امر به معروف و نهی از منكر بود. و امام حسین (ع) با قیام مصلحانه خود احیاگر حقیقی این دو فریضه الهی است. چنانكه سر قیام خویش را «اصلاح نمودن امت جدش و امر به معروف و نهی از منكر» معرفی می نماید. او با قیام خود به این دو اصل اسلامی، اعتبار و آبروی شایسته داد و ارزش آنها را در جهان اسلام بالا برد، یعنی در حالی كه دیگران آن را در مرز ضرر شخصی متوقف می كنند و ارزش آن را پایین می آورند، نهضت حسینی مرزی برای آن نمی شناسد.

گاهی گفته می شود: فقهای شیعه شرایطی را برای امر به معروف و نهی از منكر ذكر كرده اند كه از آن جمله: ایمنی از ضرر بر جان و مال و ناموس است. پس شهادت حسین (ع) چگونه امر به معروف و نهی از منكر و یا برانگیزاننده بر آن است؟

در جواب باید گفت: گاهی اوقات انسان با مسئله ای مواجه می شود كه ناچار است بین از خود گذشتگی برای نجات دین و میهن از نابودی و هلاكت، و به زندگی خویش پرداختن و دین و وطن را رها كردن، یكی را انتخاب كند. و تردیدی نیست كه او باید شهادت و از خودگذشتگی را اختیار كند. تا عمل كرده باشد به دو قاعده قطعی: «تقدیم اهم بر مهم» و «دفع ضرر اشد به ضرر اخف». و چنانكه می دانیم كه در زمان خلافت یزید به جایی رسیده بود كه قیام امری واجب و تكلیف الهی بود، اگر چه منجر به شهادت حسین (ع) و اسارت خاندانش گردد. و اگر ایمنی از ضرر، یك واجب مطلق بود و قیدی نداشت، هرگز جهاد در راه خدا بر مسلمانان واجب نمی گشت بلكه شهادت در راه خدا معصیت محسوب می شد! و حال آنكه چنین نیست.

استاد شهید مطهری (ره) در این باره می فرماید: «امر به معروف و نهی ازمنكر در مسائل بزرگ مرز نمی شناسد، هیچ چیزی، هیچ امر محترمی نمی تواند با امر به معروف و نهی از منكر برابری كند. نمی تواند جلویش را بگیرد. این اصل دایر مدار این است كه موضوع امر به معروف و نهی از منكر چیست. اینجاست كه می بینیم حسین بن علی (ع) ارزش امر به معروف و نهی از منكر را چقدر بالا برد. همانطور كه اصل امر به معروف و نهی از منكر را چقدر بالا برد. همانطور كه اصل امر به معروف و نهی از منكر، ارزش نهضت حسینی را بالا برد، چون حسین بن علی (ع) فهماند كه انسان در راه امر به معروف و نهی از منكر به جایی می رسد كه مال و آبروی خودش را باید فدا كند، ملامت مردم را باید متوجه خودش كند؛ همانطور كه حسین كرد». [1] .

آری، به بركت وجود مقدس حسین و نهضت حیاتبخش وی و شهادت مظلومانه و در عین حال رسواگر او، حقیقت اسلام تفسیر شد و امر به معروف و نهی از منكر احیا گردید.



هرگز فنا نیافت بقای تو، زانكه یافت

آزادگی، بقای دگر از فنای تو




[1] حماسهء حسيني، شهيد مطهري، ج 2 ص 130